محل تبلیغات شما

انسانهای اولیه نیز قادر بودند آئورا را ببینند در بسیاری از حکاکی های روی سنگ و نقاشیهای کهن پوشش عجیبی به دور سر افراد نقش بسته است :

این پوشش بخصوص در طراحیهای به دست آمده از منطقه ی وال کامونیا(Val Camonica) در شمال ایتالیا چشمگیر است . عده ای از مولفان اظهار نظر کرده اند که در این مساله ثابت می کند ما در زمانهای قدیم بازدید کنندگانی از کرات دیگر داشته ایم. شاید این مسئله درست باشد اما احتمال زیادی هم وجود دارد که این تصاویر ترسیمی ساده و ابتدایی از هاله نورانی باشد ، بخصوص که بعضی از این نقاشیها به گونه ای رسم شده که به نظر می رسد پرتوهایی دور سر را احاطه کرده است . سربندهای روسای قبایل بومی آمریکا ممکن است ترسیمی از هاله ی نورانی باشد کشیشهای مایان(Mayan) نیز سربندهای بنفش رنگ بر سر می کرده اند. در تصاویر به جا مانده از قدیسان قبل از مسیحیت هاله هایی طلایی و درخشان به دور سر آنان دیده می شود . این حلقه های اطراف سر در تصاویر مصریان باستان و هندیها و یونانیها و ایتالیایی ها نیز دیده می شود که بی شک ترسیمی از هاله های نورانی است.در کتابهای مقدس هر تمدنی از هاله ی نورانی یاد شده است. می گوید وقتی حضرت موسی از کوه پایین آمد، هاله ای دور سر او را پوشانده بود: او نمی دانست که پوست صورتش درخشنده است تا اینکه با یهوه(Yahweh) گفتگو کرد. و وقتی هارون و تمام فرزندان بنی اسرائیل موسی را دیدند، پوست صورتش به قدری درخشان بود که آنان نتوانستند به او نزدیک شوند. هومر(Homer) شرح می دهد که آئورا غبار درخشانی است از ذات الهی سرچشمه گرفته و همچنین نشانه ی قدرت بشر است. حدود ۲۶۰۰ سال پیش، زمانی که پیروان مکتب فیثاغورث شروع به گنجاندن آن در آموخته هایشان کردند، برای اولین بار هاله های نورانی وارد نوشته های غرب شد.عده ای از مردم بر این عقیده اند که هاله ی نورانی از زمان خلقت بشر تا کنون قدرت واقعی هستی را نشان می دهد. هندوها آن را انرژی پرانا(Prana) می نامند. در پولینزیا(Polynesia) آن را مانا(Mana) می نامند . مسمر(Mesmer) آن را مغناطیس حیوانی نام نهاد. بارون ون ریچن باخ(Baron Von Reichen Bach) آن رااُد(Od) نامید ، و امروز روحیون آن را نیروی اثیری می نامند. عرفا و قدیسان قرون وسطی قادر بودند چهار نوع آئورا را ببینند: نیمباس (هاله ی خدایان ) (Nimbas) هالو (هاله ی خورشیدی) (Halo) آئورولا(هاله ی مقدسان) (Aureola) گلوری(Glory). دو آئورای اول دور سر را احاطه کرده است، آئورولا بدن را در بر گرفته است و گلوری ترکیبی از سه آئورای دیگر است که سرتا پا فرا می گیرد. مومنان و مقدسان آشکارا دارای آئوراهای هالو و نیمباس قوی بودند که براحتی دیده می شود و نقاشان آن را به تصویر کشیده اند. پاراسلسوس(Paracelsus) (1541-1493) فیلسوف و پزشک مشهور سویسی جزو اولین کسانی بود که در مورد آئورامطالبی نوشته او بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه به سراسر اروپا سفر کرد و اوقات زیادی را با کولی ها و کیمیاگران گذراند. او همچنین تاجایی که می توانست درباره ی گیاهان دارویی و دندانسازی و اشراق معلوماتی کسب کرد. اطلاعاتی که او در طول آن دوران به دست آورده بود در نوشته هایش به چشم می خورد .پاراسلوس معتقد بود نیرویی حیاتی در درون و اطراف موجودات زنده است که می توان برای شفای بیمار از آن استفاده کرد در سال ۱۵۲۸ ، او مجبور شد از عنوان پرفسور پزشک و جراح استعفا کند ، زیرا آموزشهای او خارج از اعتقادات ارتدوکسی(Orthodox) بود . در سال ۱۵۴۱ ، پیشخدمت یکی از پزشکانی که با نظریات پاراسلسوس مخالف بود ، او را از پنجره به بیرون پرتاب کرد و او بر اثر جراحات وارده در گذشت . اسحاق نیوتون(Isaac Newton) (1642-1727 ) پزشک و ریاضی دانی بود که فرو افتادن سیبی از درخت باعث شهرت او شد . نیوتون با اندیشه در این مورد توانست به سه قانون اساسی علم مکانیک دست یابد که منجر به کشف قانون جاذبه گردید .به هر حال ، او مردی با استعدادهای چندگانه بود که بر روی زمینه های متفاوت کار می کرد . او به عنوان ریاضی دان روش حساب جامعه و فاضله را ابداع کرد ، در علوم ترکیب نور سفید را کشف کرد ، و به عنوان فردی عادل سرپرست ضرابخانه بود . در سال ۱۶۶۶ ، نیوتون به عنوان فیلسوف مفهوم حوزه ی نیرو یا امواج نیرویی را که دور موجودات زنده را احاطه کرده است ، گسترش داد .همچنین او اولین کسی بود که نور سفید را از بین دو منشور عبور داد که به ایجاد قانون شکست و انعکاس نور منجر شد . علاقه ی او به امواج نیرو و همچنین به نور و رنگ ، او را در جایگاه یکی از محققان پیش کسوت در هاله ی نورانی (آئورا) قرار داد . فرانزمسمر(Franz Mesmer) (1734-15) پزشک ونیزی ، کسی بود که به نیروی جاذبه علاقمند شد و برای درمان بیمارانش از نیروی مغناطیس کمک گرفت . او اعتقاد داشته در بدن انسان نیرویی مشابه نیروی مغناطیس وجود دارد . مسمر در سال ۱۷۷۵ کتابی تحت عنوان کشف معناطیس حیوانی منتشر و به نقاط مختلف سفر کرد تا نظریه ی خود را در این زمینه به مردم ثابت کند .متاسفانه روش نمایشی عجیب و غریب و مخالف با حرفه ی پزشکی او باعث شد در سال ۱۷۸۴ جلسه ای با ریاست بنجامین فرانکلین(Bengamin Frankin) تشکیل و او به عنوان فردی دغلباز معرفی شود . نام مهمترین فرد بعدی در تاریخ ائورا ، بارون کارل ون ریچن باخ (۱۷۸۸-۱۸۶۹) کاشف قطران است ریچن باخ متخصص ذوب فات و صنعتگری آلمانی بود که وقتی مردم عقایدش را نپذیرفتند ، نا امید شد و سرانجام تصمیم گرفت نظریات خود را از راه نوشتن مطالبی تحت عنوان اُدو مغناطیس مستقیماً به مردم ارائه دهد . ریچن باخ برای توضیح انرژی عمومی از نام اُد (به معنی سوگند به خدا)استفاده کرد . او این انرژی را در افراد حساس بخصوص واسطه های روحی تشخیص داده بود . او اعتقاد داشت که این نیروی اُدیک(Odic) (برگرفته از اُدین(Odin) یکی از خدایان افسانه های نورس(Norse) از مغناطیسها وبلورها و موجودات انسانی ایجاد شده است افراد حساس نه تنها می توانستند در شرایطی ویژه آن را احساس کنند ، بلکه آن را می دیدند . برای نمونه ، ریچن باخ متوجه شد که حساسیتهای او قادر به تشخیص حسی خنک و خوشایند از قسمت فوقانی یک قطعه بلور و حسی گرم و ناخوشایند از پایین آن است .درمی سال ۱۸۴۴، او بر روی آنجلیکا استورمن(Angelica Sturmann) دختری که دارای موهبتی الهی بود ، آزمایشهایی انجام داد . ریچن باخ او را در اتاقی تاریک نشاند و قطعه بلوری را در آنجا قرار داد . آنجلینا گفت که نوری ملایم و آبی رنگ را می بیند که مانند بخار از بالای بلور بیرون می آید . نور حرکتی مداوم داشت و گاهی جرقه هایی از خود می پراکند . وقتی ریچن باخ بلور را وارونه کرد آنجلینا بخار غلیظ زرد و قرمزی را دید که از انتهاب آن خارج می شد . ریچن باخ از این نتیجه ذوق زده شد و وقتی بجز آنجلیکا هزاران تن دیگر رنگهایی را که از بلور او به بیرون می تراوید دیدند ، بیشتر هیجان زده شد . ریچن باخ همچنین کشف کرد که بدن انسان نیز جریان مغناطیسی مشابهی از خود تولید می کند . او پی برد که سمت چپ بدن انسان دارای قطب منفی و سمت راست دارای قطب مثبت است . ریچن باخ در مقالات متعدد خود از آزمایشهای زیادی یاد کرد که خوانندگان می توانستند آن را امتحان کنند . در سراسر اروپا جوی ایجاد شد که صدها هزار نفر برای دیدن نیروی مغناطیس به تمرین می پرداختند .او بارها و بارها به خوانندگان مقالات خود گفت : تمنا می کنم خودتان امتحان کنید . دکتر والترجی کیلنر(Dr Walter.J.Kilner) (47-1920) در سال ۱۹۰۸ وقتی عملی را کشف کرد که با هر کسی می توانست هاله ی نورانی را ببیند ، زمینه ای تازه بنا نهاد کتاب او با نام هاله های نورانی انسان(The Human Aura) موردی را پیشگویی کرد . او در این کتاب اظهار داشته بود زمانی می رسد که می توان از هاله ی نورانی انسان عکس گرفت . عمل کیلنر برای دیدن هاله ی نورانی به این صورت بود که دو صفحه ی شیشه ای را با فاصله ی اینچ از یکدیگر قرار داد و فضای خالی بین آن را با محلول دیسیانین(Dicyanin) که ماده ای به رنگ بنفش تیره است ، پر کرد . از پس این دو شیشه حوزه ی ماورای بنفش دیده می شد و در نتیجه هر کسی می توانست از پشت آن هاله ی نورانی را ببیند ، کیلنر گزارش داده اولین کسی را که از پشت این محافظه دیده است ، زنی بیست و سه ساله بود که هاله ای آبی متمایل به خاکستری از بدن او خارج می شد . دکتر کیلنر از واکنش جامعه ی پزشکی که کشف او را به باد تمسخر گرفت ، رنجید . در حقیقت ، در سال ۱۹۱۲ ، مجله ی پزشکی انگلیس یافته های او را با خنجر خیالی مکبث(Macbeth) مقایسه کرد کیلنر اعتقاد داشت هر پزشکی می تواند از این صفحه به عنوان وسیله ی تشخیص بیماری استفاده کند ، زیرا قسمت بیمار بدن به صورت حفره ای تیره در هاله ی نورانی دیده می شود . کیلنر علی رغم از دست دادن شهرت و اعتبارش همچنان به آزمایشهای خود ادامه داد و آخرین کتاب او به نام آتمسفربشر در سال ۱۹۲۱ چاپ شد . تا سال ۱۹۳۷ هیچ کتاب جدی و اساسی دیگری در زمینه ی هاله های نورانی چاپ نشد تا اینکه در سال اسکار با گنال(Oscar Bagnall) کتابی به نام سرچشمه و خواص هاله های نورانی انسان چاپ کرد . او از جایی ادامه داد که دکتر کیلنر رهایش کرده بود او نیز مانند دکتر کیلنر صفحه ای درست کرد که محتوی پیناسینول(Pinacynol) و متالین آبی(Metahalene Blue) بود و فایده ای بزرگ صفحه ی اسکار با گنال این بود که انسان می توانست مانند عینک آن را به چشم بزند عینکهای آئورا امروز نیز در بازار وجود دارند .در اواخر دهه ۱۹۳۰ دانشمندی روسی به نام سمیون کرلیان(Semyon Kirlian) به طور تصادفی کشف کرد که چگونه می توان از هاله ی نورانی عکس گرفت. وقتی در یکی ازموسسات روانپزشکی به بیماری شوک الکتریکی می دادند ، او نور بسیار باریکی بین پوست بیمار و الکترودها مشاهده کرد . کرلیان اولین بار که سعی کرد از آن نور عکس بگیرد دچار سوختگی شد ، اما هاله ی نورانیی که در صفحه ی عکاسی ظاهر شد ، درد ناشی از سوختگی او را بسرعت تحت الشعاع قرار داد .کرلیان و همسرش والنتینا(Valentina) بیش از بیست سال تلاش کردند تا این مرحله ی آزمایشی را در آپارتمان کوچک دو اتاقه ی خود تکمیل کنند. اکتشاف او کم کم دهان به دهان گشت تا اینکه در سال ۱۹۶۰ وزارت بهداشت عمومی شوروی به او کمک مالی کرد . پس از آن ، کرلیان به آزمایشهای متعددی دست زد که جالب ترین آن آزمایشی بود که بر روی دو برگ انجام داد . او از برگها عکس گرفت . یکی از برگها هاله ای نورانی و درخشان داشت ، اما برگ دیگر هاله ای کمرنگ ایجاد کرده بود . برگ اول سالم و بزرگ دوم افت زده بود. عکسهای کرلیان بی نهایت زیبا هستند و وقتی برای اولین بار اطلاعات او به غرب رسید ، علاقه ی مردم به فراوانشناسی افزون تر شد اما وقتی دانشمندان اظهار داشتند که این تصاویر صرفاً تخلیه ی هاله ای است ، شور و شوق مردم کم کم فروکش کرد . کرلیان برای عکس گرفتن از دوربین عکاسی استفاده نمی کند . معمولاً شیئی که باید از آن تصویر برداری شود ، بین دو صفحه ای فی که حدود دویست هزار دور در ثانیه می زند ، قرار می گیرد و به دلیل قرار دادن شیء روی صفحه ی فی ، تصویر انگشتان یا دست نیز روی فیلم ظاهر می گردد .در سال ۱۹۵۳ ، دکتر میخاییل کازمیچ گیکین(Mikhail Kuzmich Gaikin) جراحی اهل لنینگراد(Leningrad) مقاله ای درباره ی دکتر کرلیان خواند و با دیدن تصاویر هاله های نورانی به یاد جراحان چینی افتاد که در جنگ جهانی دوم از طب سوزنی استفاده می کردند . آن پزشکان به او گفته بودند که در سطح بدن انسان هفتصد نقطه وجود دارد که نیروی زندگی یا انرژی حیات است و می توان آنها را تحریک کرد او به چشم دیده بود که آنان چگونه با تغییر جریان انرژی در این نقاط بیمار را درمان می کردند . وقتی او تصاویری را مشاهده کرد که دکتر کرلیان در اتاق کار کوچک خود از هاله ی نورانی گرفته بود متوجه شد نقاطی از هاله نور ان درخشان تر بود دقیقاً همان نقاطی است که پزشکان طب سوزنی چینی هزاران سال پیش آن را کشف کرده بودند .کشف جدید،تشخیص نقاط طب سوزنی رابمراتب آسانترمی کرد. درحقیقت،دکتر گلیکین و ولادیسلاف میکالفسکی(Vladislav Mikalevsky) مهندسی نقاط طب سوزنی را تا یک دهم میلی متر نیز دقیقاً مشخص کند . امروزه ، دانشمندان وعلمای روحی می گویند اطراف بدن تمام انسانها را انرژیی احاطه کرده است که بیشتر مردم قادر به دیدن آن نیستند ، در حقیقت ، اکنون دانشمندان می توانند هاله ی نورانی را روی نوار ویدیویی هم ظاهر کنند آنان گزارش داده اند حوزه ی ارتعاشی باریکی دور بدن انسان مشخص است . امروز شما می توانید افرادی را پیدا کنید که ادعا می کنند می توانند از هاله ی نورانی بدن شما عکس بگیرند متاسفانه این دوربین ها به جای اینکه از هاله ی نورانی بدن شما عکس بگیرند ، خود هاله ای الکترونیکی ایجاد می کنند . طرز کار این دوربین ها به این صورت است که باید گیرنده ای حساس به بدن شخص وصل شود تا بتوان از هاله ی بدن او عکس گرفت ، ولی آنچه ظاهر می شود در حقیقت هاله ی واقعی بدن شما نیست .از زمانی که انسانهای اولیه روی دیواره های غارها هاله ی نورانی افراد را می کشیدند ، راه زیادی پیموده ایم . امروزه ، ما می توانیم برای دیدن هاله ی نورانی از وسایلی که ساخته شده است ، استفاده کنیم . علی رغم این مطلب ، عده ای هستند که مایلند وقت و نیروی خود را برای دیدن هاله ی نورانی در هر زمان که بخواهند صرف کنند.از اینکه شما جزواین افراد هستید و می خواهید سفری هیجان انگیز و پر بار را شروع کنید ، به شما تبریک می گویم .هاله ی نورانی چیست تعریف آئورا یا هاله ی نورانی در فرهنگ لغات ، تجلی نامرئی یا میدان انرژی است که اطراف تمام موجودات زنده و اشیا را احاطه کرده است . چون میدان انرژی دور هر چیزی وجود دارد ، حتی سنگ یا میز آشپزخانه هم دارای هاله ی نورانی است . در حقیقت ، هاله ی نورانی نه تنها دور تا دور بدن را احاطه کرده ، بلکه جزئی از هر سلول بدن است و ظریف ترین انرژیهای حیات را منعکس می کند. در نتیجه می توان آن را به جای چیزی که بدن را احاطه کرده است ، امتداد کالبد نامید . واژه ی آئورا برگرفته از واژه یونانی آورا(Avra) به معنی نسیم است انرژیهایی که از آئوراهای بدن ما ناشی می شود شخصیت و طرز زندگی و افکار و احساسات ما را منعکس می کند. در حقیقت هاله های نورانی بوضوح سلامت ذهن و جسم و روح ما را آشکار می سازد.عده ای ادعا می کنند آئورا صرفاً پدیده ای الکترومغناطیسی است و باید آن را نادیده گرفت. عده ای اعتقاد دارند که آئورا عبارت است از جرقه های حیات که هشیاری متعالی ما در آن ماوا دارد و انرژی لازم برای زندگی و فعالیت را به ما می دهد . با این حال عده ای معتقدند آئورا منعکس خود ماست که ثبت کامل گذشته و حال و آینده ی ما در آن وجود دارد . در حقیقت ، آئورا می تواند از ترکیبی از تمام اینها باشد. دانشمندان عقیده دارند که همه ی ما دارای هاله ای فیزیکی هستیم که از ماده ای فیزیکی و میدانهای انرژی که بدن ما را احاطه کرده اند تشکیل شده است از آنجا که مردم معمولاً با محیط اطراف خود خو می گیرند در اثر تماس با جریان هوا دچار افت حرارتی می شوند تشعشعات مادون قرمز را بدن ما می تابد همچنین اطراف ما را میدانهای الکترومغناطیسی و ذرات باردار احاطه کرده است و به همین دلیل ما تشعشعات مغناطیسی (امواج رادیویی) و تشعشعات کم بسامد در حد یکصد کیلو سیکل از خود بیرون می دهیم .به هر حال ، آئورا شامل رنگ هم هست و رنگهای آن از نو به وجود آمده اند نیوتون اولین کسی بود که در سال ۱۶۶۶ وقتی عبور نورخورشید را بر منشوری شیشه ای مشاهده کرد به این مساله پی برد این اکتشافی بی نظیر و دگرگون کننده بود ، در حالی که تا آن موقع همه تصور می کردند رنگ بخشی از ذرات هر شیء است عقیده ی نیتون نیز مانند تمام کسانی که جلوتر از زمان پیش می روند، به باد تمسخر گرفته شد . اما به هر حال او بر روی عقیده اش پافشاری کرد ، زیرا به چشم دیده بود که وقتی نور از دو منشور عبور می کند .

چی فعال کردن انرژی "چی "به معنی بیدار کردن کندالینی نیست بلکه چند درجه پایین تر و بی خطرتر است

این‌ سفر در این زمان می‌تواند تجربیاتی را به روی شما باز کند دراز بکشید و در وضعیت راحتی قرار بگیرید شروع‌ به‌ تنفس‌ عمیق‌ و آرام‌ نمایید

چشم سوم هر یک از چاکراها از لحاظ فیزیکی و متافیزیکی با بخش‌های مختلف و عملکردهای متفاوتی از وجود انسان در ارتباط هستند

، ,ی ,هاله ,نورانی ,ای ,سال ,هاله ی ,ی نورانی ,بود که ,آن را ,در سال ,قادر بودند آئورا

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هپتا رایانه نوین موزیک کانون معلولان خانه سلامت سرای محله ی اوین Lauren's collection اسلامی - مذهبی - اجتماعی خرید بلیط ارزان لحظه آخری Jose's receptions دانلود و آموزش رایگان مهندسی مکانیک السَّلامُ عَلَیْكَ یَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِیِّینَ spamalaral